فردای اقتصاد: زمانی ویلیام اسلیم، فیلد مارشال مشهور بریتانیایی در جنگ جهانی دوم، گفته بود: «در نبرد هیچ چیز آنقدر خوب یا آنقدر بد نیست که در نخستین گزارشهای افراد هیجانزده آمدهاست.» از لحظه ای که نیروهای روسی در ۲۴ فوریه امسال وارد اوکراین شدند، کارشناسان اظهارات گستردهای در مورد آینده جنگ ارائه کردهاند. فرارسیدن زمان انقضای استفاده از تانکها بر اساس فیلمهای منتشر شده، مشخص شدهاست. پهپادهای ترکیه به عنوان عواملی غیرقابل توقف، زمین بازی را تغییر دادهاند. تسلیحات ضدتانک غربی نقش اول را در این نبرد ایفا میکنند. اکنون، پس از گذشت ۹ ماه از آغاز جنگ، واقعیات جدید خود را نشان میدهند و نیروهای مسلح غربی باید درسهای زیادی از این جنگ یاد بگیرند.
در ۳۰ نوامبر، موسسه Royal United Services (rusi)، که اندیشکده و اتاق فکری در لندن است، گزارشی مفصل درباره درسهای پنج ماهه اول جنگ منتشر کرد، دورهای که اوکراین بیشتر در حالت تدافعی قرار داشت. نویسندگان این گزارش - از جمله میخایلو زابرودسکی، یک ژنرال اوکراینی، و شماری از تحلیلگران اندیشکده «روسی»- از دسترسی گسترده به دادههای نظامی اوکراین و قدرت تصمیمگیری بالا برخوردار هستند. یافتههای آنها تصویر پیچیدهتری را نسبت به تصور رایج از توقف نیروهای روسی دربرابر نیروهای چالاک اوکراینی نشان میدهد.
تهاجم روسیه با شکست مواجه شد، اما برای انجام این کار از قبل برنامهریزی نشده بود. ارتش روسیه به ازای هر سرباز اوکراینی، ۱۲ سرباز در شمال شهر کیف، پایتخت اوکراین داشت و روسیه در ۴۸ ساعت اول جنگ به ۷۵ درصد از سایتهای ثابت دفاع هوایی اوکراین حمله کرد. حمله سایبری روسیه با موفقیت، ارتباطات ماهوارهای اوکراین را مختل کرد. اوکراین این حمله اولیه را بیشتر به این دلیل تحمل کرد که آینده نگری داشت و هدفش این بود که ذخایر مهمات خود را از زرادخانههای اصلی یک هفته قبل از حمله روسها خارج و پراکنده کند. این تلاشها سهروز قبل از جنگ تسریع شده بود. هواپیماها و سیستمهای پدافند هوایی، چند ساعت پس از حمله پراکنده شدند. در نتیجه، تنها یک دهم سایتهای پدافند هوایی متحرک، مورد حمله روسیه قرار گرفتند.
اگر هدفگیری روسها هوشمندانه و چالاکتر بود، حتی ممکن بود سامانههای دیگر پدافندی نیز مورد حمله قرار بگیرد. در سند دیگر اندیشکده «روسی» آمدهاست که خوشبختانه دو روز و گاهی بسیار بیشتر طول کشید تا اطلاعات نظامی روسیه به مرکز فرماندهی در مسکو ارسال و حملهای انجام شود. در جنگ احتمالی بر سر تایوان، آمریکا نمیتواند روی ارتش آزادیبخش خلق چین حساب باز کند، ارتشی که دقیقا دچار همین معضل است. در پایان این گزارش آمده است: «در جنگ مدرن، هیچ پناهگاهی وجود ندارد. دشمن میتواند در تمام عمق عملیاتی و به عبارت دیگر، در پشت خط مقدم فرضی دست به عملیات بزند.»
این بدان معناست که ارتشها باید متفاوت بجنگند. «روسی» نتیجه میگیرد که پنهانسازی عملیات یکی از گزینهها است، اما حفظ آن بسیار دشوار است، زیرا انواع مختلف حسگرها - مانند دوربینهای نوری که حرکت را دریافت میکنند، حسگرهای حرارتی که گرما را حس میکنند و آنتنهای الکترونیکی که انتشار رادیوها را دریافت میکنند - میتوانند به شکل یک «لایه» روی هم قرار بگیرند تا حتی نیروهای پنهانی را هم تحت کنترل و رصد خود داشته باشند. راه حل دیگر استفاده از سازههای سخت مانند جعبههای بتنی و سنگرها است. اما این بر اساس این تاکتیکها، سربازان باید به یک مکان ثابت بروند. بهترین راه برای زنده ماندن این است که سریعتر از آنچه دشمن شما را شناسایی میکند، پراکنده شوید و حرکت کنید. حتی نیروهای ویژه اوکراینی که تمایل دارند در تیمهای کوچک عمل کنند، اگر برای مدت طولانی در یک مکان بمانند، توسط پهپادهای روسی شناسایی میشوند.
برخلاف تصور رایج، موشکهای ضد تانک Javelin و nlaw که توسط آمریکا و بریتانیا به اوکراین عرضه شدهاند، علیرغم نمایش فیلمهای ویدیویی فراوان از هفته اول درگیری، راه حلهای مناسبی نبودهاند. حتی پهپادهای tb۲ ترکیه که پس از روز سوم برای بقا تلاش کردند هم موفق به انجام این کار نشدند. جک واتلینگ از موسسه «روسی»، یکی از نویسندگان گزارش، اخیراً در پادکست «The Russia Contingency» در مورد مسائل نظامی روسیه، نوشت کرد: «حجم تبلیغاتی تجهیزات غربی... در آغاز جنگ بسیار بالا بود. این واقعاً تأثیر مادی قابل توجهی بر روند جنگ تا ماه آوریل نداشت.» او افزود که عامل تعیینکننده چیز دیگری بود. آنچه روسها را در شمال شهر کیف زمینگیر کرد، دو تیپ توپخانهای بود که هر روز با همه توان به روی نیروهای روسی آتش میریختند.»
نقش محوری توپخانه برای ارتشهای اروپای غربی که قدرت آتش آنها به طور چشمگیری پس از پایان جنگ سرد کاهش یافته است، موضوعی بسیار مهم است. بر اساس آمار موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، اندیشکده دیگر در لندن، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰، تعداد توپخانهها در میان ارتشهای بزرگ اروپایی، ۵۷ درصد کاهش یافته است. زرادخانه اوکراین فوق العاده بود. این کشور این جنگ را با بیش از هزار سیستم تسلیحاتی توپخانهای (آنهایی که لولههای بلند دارند) و ۱۶۸۰ پرتاب کننده موشک چندگانه - بیش از مجموع بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و لهستان، و بزرگترین نیروی توپخانه در اروپا پس از روسیه آغاز کرد. محدودیت اصلی اما مهمات بود.
اوکراین «برابری توپخانهای» را برای حدود شش هفته حفظ کرد، بسیار بیشتر از آن چیزی که تقریباً هر ارتش غربی در همان شرایط میتوانست حفظ کند. پس از آن مهمات اوکراین تمام شد و روسیه از نظر حجم آتش تا ماه ژوئن، یک مزیت ده به یک در اختیار داشت، این عدم تعادل تا زمانی که اوکراین توانست حجم گستردهای از سامانههای توپخانهای پیشرفته غربی از جمله «هیمار»های ساخت آمریکایی را دریافت کند، ادامه داشت. نویسندگان این گزارش تاکید میکنند: «نرخ مصرف در نبردهای با شدت بالا به طور فوقالعاده بالا باقی میماند». تعداد اندکی از کشورهای غربی ظرفیت ساخت تسلیحات، قطعات یدکی و مهمات جدید را با نرخ مورد نیاز دارند. اعضای ناتو به غیر از آمریکا در این جبههها در موقعیت مناسبی نیستند.
هواپیماهای بدون سرنشین نیز در این جنگ نقشی حیاتی داشتهاند، اگرچه بیشتر کارکرد آنها دریافت اطلاعات، نظارت و شناسایی به جای ماموریت های ضربتی بود. «روسی» اضافه میکند: «واحدهای ارتش روسیه که پهپادهای مخصوص به خود را داشتند، به جای اتکا به پهپادهای مقر فرماندهی، میتوانستند «آتشهای با واکنش بالا» شلیک کنند و اهدافی را در عرض سه تا پنج دقیقه پس از شناسایی آنها مورد اصابت قرار دهند. استانداردهای این رقم برای واحدهایی که پهپاد در اختیار نداشتند حدود نیم ساعت بود و البته با دقت کمتر.
اما یک درس کلیدی از جنگ اوکراین این است که ارتش ها بیشتر از آنچه فکر میکنند به هواپیماهای بدون سرنشین نیاز دارند. «روسی» اضافه میکند که حدود ۹۰ درصد از تمام پهپادهای مورد استفاده نیروهای مسلح اوکراین در فاصله فوریه تا ژوئن منهدم شدهاست. میانگین طول عمر یک پهپاد با بال ثابت تقریباً شش پرواز بود. این رقم برای کوادکوپتر سادهتر و ارزانتر چیزی حدود سه پرواز است. چنین فرسایشی، ناوگان ارتشهای اروپایی را در عرض چند روز از بین می برد.
این سیستمهای ارزان و ساده را که تقریبا یک بار مصرف هستند میتوان به جای ناوگان پهپادهای بزرگ و گرانقیمت، با موتورهای پرحجم که با سوخت مایع کار میکنند و حامل حسگرهای پیشرفته هستند، استفاده کرد. این به نوبه خود، مستلزم تعداد بیشتری از پرسنل آموزش دیده است که میتوانند آنها را پرواز دهند و نگرش ملایمتری نسبت به استفاده از آنها در زمان صلح وجود دارد. «روسی» میافزاید: «در حال حاضر محدودیتهای اداری کمتری برای توپخانه سلطنتی [بریتانیا] برای شلیک مهمات هویتزر واقعی ۱۵۵ میلیمتری بر فراز جادههای غیرنظامی نسبت به پرواز یک [پهپاد] بر فراز همان حریم هوایی برای نظارت و ضربه زدن به آنها وجود دارد.»
جنگ اوکراین همچنین نشان میدهد که چگونه میتوان هواپیماهای بدون سرنشین را شکست داد. یک رویکرد فریبکاری قدیمی برای این موضوع وجود دارد. نیروهای اوکراینی دریافتند که وقتی یگانهای شناسایی روسی مواضع خود را با نشانگرهای لیزری تعیین میکنند، میتوانند با پرتاب نارنجکهای دودزا پاسخ دهند تا محل نگهداری آنها را پنهان کنند. اما این امر باعث کور شد یگان مدافع نیز میشد. «روسی» ادامه میدهد که مهمترین راه مقابله با هواپیماهای بدون سرنشین استفاده از جنگ الکترونیک (ew) است، سلاحی که نامرئی بودن پهپادها را از بین میبرد.
جنگ الکترونیک روسیه، اوکراین را مجبور کرده است تا نحوه استفاده از پهپادهای خود را محدود کند. در تئوری میتوان آنها را از راه دور بر فراز اهداف روسی هدایت کرد و فیلم زنده را به یک واحد توپخانه ارسال کرد. در عمل، انتشارات رادیویی مورد نیاز برای ناوبری و ارتباطات، از هر دو ایستگاه هواپیمای بدون سرنشین و ایستگاه زمینی، می تواند با حمله الکترونیکی شناسایی و در برخی موارد مختل شود. بنابراین اوکراین در عوض مجبور است بسیاری از پهپادهای خود را در مسیرهای از پیش تعیین شده پرواز دهد و دادهها در هنگام بازگشت بارگیری شوند. این اغلب چند ساعت بعد است، که ممکن است در آن زمان هدف حرکت کرده باشد. دادههای اوکراین نشان می دهد که تنها یک سوم از ماموریت های هواپیماهای بدون سرنشین، موفق بودهاند.
ارتش روسیه، از زمان شوروی، ظاهراً در خط مقدم میدان بوده و به طور گسترده در سوریه از جنگ الکترونیک استفاده میکند که اغلب باعث ویرانی هواپیماهای غیرنظامی در منطقه میشود. بدون شک این یک چالش جدی برای اوکراین بوده است. اما همیشه استفاده از آن آسان نیست و تهدیدی بزرگ برای هواپیماهای غیرنظامی به شمار میرود. «واتلینگ» داستان دو خلبان روسی را روایت میکند که از به هم خوردن وضعیت راداهایشان شکایت میکنند. رادارها به سرعت متوجه میشوند که غلافهای جنگ الکترونیک خود - اتصالات موشکمانند کوچکی که میتوانند رادارها را فریب دهند - هر کدام رادار دیگری را هدف قرار میدهند. غلافها به درستی خاموش میشوند و هواپیماها را مجبور میکند بدون حفاظت الکترونیکی در یک منطقه خطرناک پرواز کنند.
بازگوکردن چنین روایتهای خانمان براندازی برای فرستادن روسهای بیچاره به زندان کافی است. اما آیا نیروهای مسلح غربی در شرایط مشابه بهتر عمل خواهند کرد؟ «واتلینگ» بدبین است. او میگوید: «ما مناطق تمرینی زیادی نداریم که بتوانیم همه تجهیزات جنگ الکترونیک را آزمایش کنیم. ما میتوانیم آنها را در مقیاس کوچک آزمایش کنیم، نه در مقیاسهای واقعی و بزرگ.»
منبع: اکونومیست
تبادل نظر